منوی اصلی آخرین مطالب پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 46631
|
نم نم باران
وای ؛ باران باران شیشه ی پنجره را بَاران شست. از دل من اما ، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ آسمان سربی رنگ ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور وای باران باران پرمرغان نگاهم را شست. «حمید مصدق»
باز باران
خیلی وقته دیگه بارون نزده رنگ عشق به این خیابون نزده خیلی وقته ابری پرپر نشده دل آسمون سبک تر نشده مه سرد رو تن پنجره ها مثل بغض تو سینه ی منه ابر چشمام پر اشکه ای خدا وقتشه دوباره بارون بزنه خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده قلبم از دوری تو بد جوری دلتنگ شده بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست کوه غصه از دلم رفتنی نیست حرف عشق تو رو من با کی بگم؟ همه حرفها که آخه گفتنی نیست خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده
?چشم ها را باید شست ... جور دیگر باید دید ... چتر ها را باید بست ... زیر باران باید رفت ... فکر، خاطره را ... زیر باران باید برد ... با همه مردم شهر ... زیر باران باید رفت ... دوست را زیر باران باید دید ... عشق را زیر باران باید جست ... هر کجا هستم باشم ... آسمان مال من است ... حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است ... هر کجا هستم باشم ... آسمان مال من است ... حنجره فکر هوا عشق زمین "مال من است.... موضوع مطلب : |
||